افسردگی یکی از بیماریهایی است که همهی ما در طول زندگی ممکن است به آن دچار شویم. شناختن این بیماری به ما کمک میکند تا در صورت ابتلاء، بهطور صحیحی با آن برخورد کنیم و بهدنبال درمان مناسب باشیم.
افسردگی یک نوع اختلال روحی-خلقی است که در آن احساس اندوه، پوچی، و عدم علاقمندی به عمده موضوعات در فرد، میتواند اثرات گستردهای بر روابط اجتماعی، زندگی شخصی، فعالیتهای روزمره و روابط عاطفی فرد مبتلاء داشته باشد.
کلینیک روانپزشکی و کلینیک روانشناسی مرکز فوق تخصصی طبیب در خدمت شما بیماران گرامی میباشد
خلاف تصور بسیاری از افراد جامعه، این مسئله، دلشکستگی و غم کوتاه مدت یا یک بازی برای جلب توجه نیست. بلکه یک بیماری جدی است که گاهی نیاز به درمانهای گسترده و طولانی مدت دارد. اثرات این بیماری میتواند از رنج فرد مبتلاء از شرایط درونی و احساسی خود تا مختل شدن فعالیتهای روزمره مثل تحصیل و کار گسترده باشد و در بدترین حالت میتواند منجر به خودکشی شود.
این اختلال بسیار شایع است. بهطوری که طبق آمار سازمان جهانی بهداشت در حدود پنج درصد از بزرگسالان دچار این اختلال هستند.
متأسفانه در بسیاری از کشورها و فرهنگها اختلالاتی که مرتبط با روان انسان است یا نوعی بیماری تلقی نمیشود و جدی گرفته نمیشود و یا درمان صحیحی در رابطه با آن در دسترس بیمار نیست.
علائم افسردگی
فرد مبتلاءبه این بیماری ممکن است چنین حالاتی را تجربه کند:
احساس غم و اندوه اولین نشانهی افسردگی است. دومین نشانه، عدم علاقه و لذت نبردن از فعالیتهایی که قبلا از آنها لذت میبردید.
این بیماری ممکن است با بیاشتهایی یا کاهش یا افزایش وزن بدون تغییر رژیم برنامهریزی شده همراه باشد.
بیمار ممکن است دچار بیخوابی شود و یا بیش از حد بخوابد. انرژی خود را از میدهد و دائماً احساس خستگی میکند. این احساس خستگی ممکن است بهصورت فیزیکی در عضلات نیز احساس شود.
بیمار ممکن است حرکات فیزیکی بیدلیل داشته باشد. مثلاً نتواند بیحرکت در جایی بنشیند، مدام قدم بزند، یا بالعکس حرکات و صحبتهای او بهطور واضحی کند شوند.
فرد مبتلاءبه افسردگی شدید ممکن است احساس بیارزش بودن یا گناه داشته باشد. این احساس بیارزش بودن، پوچی و بیهدفی در زندگی یک احساس پیوسته و مداوم است که میتواند منجر به ایجاد انگیزه خودکشی در فرد شود.
عدم تمرکز، عدم توانایی در فکر کردن و تصمیمگیری و حتی میل به خودکشی یا صحبت کردن در مورد آن نیز در این بیماران مشاهده میشود.
این علائم در فرد مبتلاء تقریبا در اکثر روزهای یک بازه بلندمدت حداقل دو هفتهای مشاهده میشود.
در برخی افراد علائم آن ممکن است نمود فیزیکی مانند درد، ضعف عضلانی و خستگی نیز داشته باشد.
انواع حالات افسردگی
افسردگی را از لحاظ دورههای وقوع میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
دسته اول دپرشن (Depression) تک دورهایست. به این معنا که بیمار برای اولینبار با یک دوره افسردگی را تجربه میکند.
دسته دوم دپرشن تکرارپذیر است. به این معنا که بیمار قبلاً حداقل دو دوره افسردگی را پشت سر گذاشته است.
دسته سوم اختلال دو قطبی است. به این معنا که بیمار دورههای مکرر افسردگی را تجربه میکند که همراه با رفتارهای دیگری چون سرخوشی، تحریکپذیری، پرحرفی، افزایش انرژی، افزایش اعتمادبهنفس، کمخوابی، رفتارهای تکانهای و بیپروایانه همراه است.
علائم افسردگی در کودکان و نوجوانان ممکن است قدری متفاوت باشد. در کودکان، علائمی چون حساسیت و تحریکپذیری، نگرانی یا ناراحتی و غمگین بودن دیده میشود. کودک شما ممکن است در نقاط گوناگون بدن بدون هیچ علت و آسیبی احساس درد داشته باشد، کاهش وزن داشته و نسبت به سن خود وزن کمی داشته باشد. اجتناب از رفتن به مدرسه نیز میتواند یکی از نشانههای ابتلاءبه این بیماری باشد.
درعلائم افسردگی در جوانان و نوجوانان نیز علائم آن بهصورت افکار منفی، حس بیارزش بودن، غمگین بودن، تحریکپذیری شدید و عصبانیت شدید و زود رنجی حتی برای موارد ساده و پیش پا افتاده، عملکرد ضعیف در مدرسه و افت تحصیلی، گوشهگیری و گریز از اجتماع، عدم علاقه به فعالیتهای روزمره، آسیبرساندن به خود، اقدام به خودکشی، خواب بیش از حد و مصرف الکل یا مواد مخدر دیده شود.
افسردگی با غمگین بودن فرق دارد
در برخی موقعیتها مانند مرگ عزیزان، از دست دادن دارایی، ورشکستگی، از دست دادن شغل، پایان رابطه عاطفی و جدایی و چنین شرایطی فرد وضعیت ناگواری را تجربه کند. در چنین شرایطی احساس غم و اندوه بسیار طبیعی است اما این شرایط به هیچوجه افسردگی نامیده نمیشود و بیماری نیست.
غم و اندوه ممکن است یکی از نشانههای Depression باشد و یک فرد افسرده نیز غم را تجربه کند اما تفاوتهای زیادی میان افسردگی و سوگواری وجود دارد. در اندوه، احساسات ناخوشایند، بهصورت موجهایی بهسراغ شما میآیند و ممکن است با خاطرات مثبت و خوبی ترکیب شوند. برای مثال همچنان که فرد بهدلیل از دست دادن عزیزی غمگین است، با به یادآوری خاطرات خوب آن فرد احساس خوش آیندی دارد. اما فرد افسرده احساس علاقه و لذت خود را از همهچیز از دست میدهد. فرد غمگین دارای اعتمادبهنفس است. اما فرد افسرده احساس بیارزشی و نفرت از خود دارد. در اندوه ممکن از فرد با خیالپردازی بهدلایلی مثلاً پیوستن به عزیزی که از دست رفته به فکر خودکشی بیفتد اما فرد افسرده به دلیل احساس پوچی، بیارزشی و خستگی در شرایطی که در آن قرار گرفته بهصورت پیوسته به فکر پایان دادن به زندگی خود است.
اندوه و افسردگی بهنوعی بههم ارتباط دارند. اندوه از نشانههای دپرشن است و اندوه شدید بهدلیل حوادث زندگی میتواند منجر به ابتلای فرد به افسردگی شود. اگر این دو اتفاق بهصورت همزمان رخ دهد، بیماری بیشتر طول میکشد و درمان آن نیز سختتر خواهد بود. به هر حال تفکیک این دو مسئله بسیار مهم است چون برای هر دو میتواند از روشهای گوناگون کمک گرفت تا از آسیب بیشتر به شخصی که درگیر مسئله است پیشگیری شود.
علت ابتلا به افسردگی
ابتلا به افسردگی بهدلیل یک سلسله عوامل اجتماعی، روانشناسی و فیزیکی اتفاق میافتد. بههمیندلیل مسئلهی کاملاً پیچیدهایست. با این حال میتوان گفت اتفاقات سخت و ناگواری که در زندگی افراد اتفاق میافتد میتواند خطر ابتلاءبه این بیماری را افزایش دهد. مانند افرادی که رویدادهای سختی را در زندگی تجربه کردهاند. رویدادهایی چون از دستدادن دارایی، ورشکستگی، از دستدادن عزیزان، ضربههای روحی، بیکاری و از این قبیل حوادث، بیشتر در معرض ابتلاءبه افسردگی هستند.
برخی بیماریهای جسمی مانند بیماریهای قلبی و عروقی، ام اس، سرطان، جراحی، نقص عضو و گذراندن دوره بیماری طولانیمدت نیز میتوانند این بیماری روحی را در فرد ایجاد کنند.
برخی مواد شیمیایی و هورمونهای درون مغز و عدم تناسب آنها میتواند منجربه افسردگی شود. ژنتیک نیز در ابتلاءبه این بیماری مؤثر است.
درمان افسردگی
درمان افسردگی بهطور بههم تنیدهای با روشهای روانشناسی و دارویی قابل درمان است. پس از مراجعه به روانپزشک و بیان مسئله، بهتر است پزشک با شرح حالگیری و انجام یکسری آزمایش احتمال ابتلاءبه بیماریهای گوناگون را بررسی کند. این امکان وجود دارد که ابتلاءبه این بیماری ناشی از ابتلاءبه بیماریهایی چون کمبود ویتامین، اختلال کارکرد تیروئید، ام اس یا بیماری دیگری باشد. همچنین بررسی سابقه فرهنگی و خانوادگی، تکانهها و رویدادهای بزرگ زندگی نیز میتواند در تشخیص و تجویز صحیح مؤثر باشد. در مواردیکه علت ابتلاءبه افسردگی، بیماریهای جسمیباشد، با درمان بیماری علائم بیماری روحی نیز برطرف خواهند شد.
در ابتدا لازم است تا درمانهای روانشناختی برای بیمار تجویز شود تا فعالسازی رفتاری انجام شود. این درمانها بسته بهنوع و شدت اختلال متفاوت بوده و زمان آن متغیر است. در کنار درمانهای روانشناختی ممکن است برخی داروهای ضدافسردگی برای کنترل هورمونهای مؤثر در رفتار و خلق و خوی بیمار مانند مهارکنندههای جذب سراتونین SSRI یا TCA تجویز شود. درصورت ابتلای بیمار به اختلال دو قطبی نیز داروهای ویژهای تجویز خواهد شد. داروهای anti-depression عموماً برای تنظیم میزان و ترکیب مواد شیمیایی درون مغز تجویز میشوند. اصولاً داروهای آرامبخش برای درمان افسردگی تجویز نمیشود. بههمین دلیل این داروها اعتیادآور نیستند. تأثیر این داروها در بازهی زمانی چندروزه مشخص نمیشود و لازم است تا چند هفتهای مصرف شود. درصورتی که پس از چند هفته تأثیر مشخصی نداشت، ممکن است پزشک شما ممکن است داروها را تغییر یا دوز آنها را افزایش دهد. مدتزمان مصرف داروها به شدت بیماری و علائم بستگی دارد اما ممکن است پس از بهبودی نیز برای مدتی ادامه داشته باشد.
پزشکان ترجیحاً برای درمان افسردگی خفیف یا موارد افسردگی در کودکان و نوجوانان در ابتدای امر به سراغ داروهای ضدافسردگی نمیروند و روند درمان را از طریق جلسات مشاوره خصوصی و گروه پیگیری میکنند تا به نتیجه مطلوب برسند.
روان درمانی اولین روش برای درمان افسردگی است. برای دپرشن خفیف معمولاً این روش به تنهایی پاسخگو خواهد بود. درمان شناختی رفتاری یا CBT روش متداولی برای درمان افسردگی است که در آن تراپیست سعی دارد به بیمار در حل کردن مشکلات فعلی کمک کند تا تفکرات منفی او از بینرفته و بتواند برای مشکلات و چالشهایی که در حال حاضر با آنها درگیر است، راهحل مناسبی پیدا کند.
جلسات روان درمانی عموماً بهصورت شخصی برگزار میشود؛ اما در شرایطی ممکن است پزشک لازم بداند تا جلساتی را با خانواده و همسر بیمار داشته باشد تا مسائلی که ریشه خانوادگی دارد حل شود. در برخی موارد نیز گروه درمانی انجام میشود. به این معنا که افرادی که از بیماری مشابهی رنج میبرند در محلی دور هم جمع شده و تجربیات خود در برخورد با مشکلات را با هم به اشتراک میگذارند.
مدت زمان استمرار جلسات روان درمانی به شدت بیماری فرد بستگی دارد و ممکن است چند هفته زمان ببرد. عموماً در بسیاری از موارد بیمار به حدود 10 تا 15 جلسه درمانی نیاز دارد.
درمانهای دیگری نیز برای درمان افسردگی وجود دارد که استفاده از آنها بسیار متداول نیست. برای نمونه در مواردی که بیمار مبتلاءبه افسردگی بسیار شدید است و روشهای روان درمانی و دارویی نتیجه مطلوبی بر او نداشته، پزشک ممکن است روش درمان تشنج الکتریکی یا ECT را پیشنهاد کند. در این روش، بیمار توسط تیم پزشکی تحت بیهوشی قرار گرفته تا تحریک الکتریکی مختصری در مغز انجام شود. این کار در جلسات متعددی (حدودا 10 تا 12 جلسه) تکرار میشود. تحقیقات بسیاری این روش را در کاهش علائم شدید این بیماری مؤثر میداند.
افسردگی از جمله اختلالهایی است که بهخوبی درمان میشوند. تقریباً همهی مبتلایان پس از انجام درمانها شاید کاهش علائم هستند و در حدود 80 تا 90 از مبتلایان کاملاً درمان میشوند. پس این باور که بیماریهای روحی درمان ندارند باور اشتباهی است و افراد مبتلاءبه این بیماری باید سریعاً به یک پزشک مراجعه کنند و کمک گرفتن از او با حالات آزار دهندهی این بیماری مقابله کنند و بتوانند به فعالیتهای روزمره خود بپردازند و روابط اجتماعی و عاطفی خود را بازیابی کنند.
یکی از مهمترین عوامل درمان این اختلال، کمک به خود است. خود بیمار و همت او در درمان بیماری بسیار مؤثر است. بهبود رژیم غذایی، اجتناب از مصرف الکل، ورزش منظم و خواب کافی میتواند به بیمار کمک کند تا احساس مثبت داشته باشد و روحیه خود را تقویت کند. فقط لازم است این را بدانید که افسردگی قطعاً یک بیماری است و راه درمان نیز برای آن وجود دارد. اکثر مبتلایان با مراجعه به پزشک، تشخیص صحیح و درمان مناسب به زندگی عادی خود باز میگردند. پس اگر علائم این بیماری را تجربه میکنید بهتر است این موضوع را با نزدیکان خود در میان گذاشته و به پزشک مراجعه کنید چون این بیماری همه را درگیر میکند. علاوهبر خود بیمار که روزهای طولانی را با نشانهها و عوارض بیماری درگیر است و رنج میبرند، اطرافیان بیمار نیز در چنین شرایطی آسیب میبینند و روزهای سختی را تجربه میکنند. پس لازم است افکار نادرست را کنار گذاشته و از متخصصین کمک بگیرید تا هرچه زودتر به زندگی طبیعی خود بازگردید. اطرافیان بیمار نیز در سرعت گرفتن روند بهبود مؤثرند. درصورتی که فردی از عزیزانتان با عوارض این بیماری دست و پنجه نرم میکند، ابتدا این موضوع را بپذیرید که افسردگی یک بیماری است که بهسادگی قابل درمان است. سپس آنها را در طی نمودن روند درمان همراهی نموده و بر اساس توصیههای پزشک برای بازیابی شرایط عادی به آنها کمک کنید.