دسترسی سریع
اختلال وسواس فکری-عملی از نگرانی برای تمیزی محیط و شستشوی مکرر دستها فراتر است و جنبهها و صورتهای گوناگونی دارد. هر شخصی با هر سن و جنسیتی ممکن است دچار این اختلال سلامت روان شود و از پیامدهای ناراحتکننده آن رنج ببرند.
در پی ابتلا به این بیماری، شخص در چرخهی وسواس و تکرار گیر میافتد. وسواس درواقع یک سری افکار مزاحم و آزاردهنده است که فرد مبتلا برای رهایی از آنها دست به کارهایی میزند که به آن اجبار گفته میشود. زمانی که فرد برای مدت طولانی درگیر این چرخه باشد و زندگیاش تحت تأثیر آن قرار گیرد، مبتلا به بیماری وسواس یا OCD شده است. پس اگر برای مدتی چنین افکاری داشتید به این معنا نیست که به این بیماری مبتلا شدهاید.
فرد مبتلا به اختلال وسواس، بارها و بارها تصاویر یا افکار خاصی را تجربه میکند که برایش آزاردهنده است. خود بیمار به خوبی میداند که این افکار هیچ معنایی ندارد و توجه به آنها لزومی ندارد اما مجبور است به آنها پاسخ دهد. برای همین زمان زیادی از زندگی خود را صرف پاسخ دادن به این افکار میکند و از بسیاری کارهای روزمره خود باز میماند. هجوم این افکار آزار دهنده، حس ترس، نگرانی، تنفر یا شک و تردید را در فرد به وجود میآورد و او را به این وا میدارد تا همه چیز را به روش کاملاً درست انجام دهد.
برخی افراد، ذاتاً شخصیت وسواسی دارند اما این به معنی ابتلا به بیماری OCD نیست. افراد مبتلا به این بیماری عموماً زمان زیادی را صرف پرداختن به تبعات این افکار میکنند و نمیتوانند به سایر کارهای خود برسند. این موضوع، راه خوبی برای تمییز بیماری از وضعیت عادی است.
وسواسهای متداول
شاید بسیاری از ما با شنیدن نام بیماری اختلال وسواس، به یاد افرادی بیفتیم که رفتاری به شدت تمیز دارند و دائم مشغول شستشوی خود و لوازم زندگی هستند. اما بهطور دقیق، علمی و کلی باید گفت که مسائلی که ممکن است ذهن بیمار را دائم به خود مشغول میکند و او را به رفتارهای اجباری وامیدارد را میتوان در دستهبندیهای گوناگونی قرار داد:
آلودگیها: مایعات بدن مثل ادرار، میکروبها و بیماریها، آلودگیهای محیطی، مواد شیمیایی خانگی مثل شویندهها و حلالها، گرد و خاک میتوانند ذهن فرد مبتلا را به خود درگیر کنند.
از دست دادن کنترل: شخص مبتلا ممکن است افکاری از قبیل ترس از آسیبزدن به دیگران، ترس از افکار و تصورات هولناک دیگران، ترس از فحاشی و توهین کردن یا ترس از سرقت داشته باشند.
آسیب: ترس از اینکه مسئول رخ دادن فاجعهای باشد، ترس از آسیبرساندن به دیگران به دلیل بیتوجهی مثلاً ریختن چیزی روی زمین که به سُر خوردن کسی منجر شود ممکن است بیمار را به شخصی بسیار محتاط تبدیل کند.
وسواس کمالگرایی: نگرانی از یکنواختی و تمایل به بی نقص بودن، نگرانی برای نیاز به دانستن چیزی یا به یاد آوردن آن، برخی افراد بهدلیل ترس از اینکه با دور ریختن مطلبی اطلاعات مهمی را از دست بدهد، نمیتوانند در مورد اینکه چیزهای مختلف را نگه دارد یا دور بریزد تصمیمگیری کند. اینگونه افراد عموماً وسایل بدون کاربرد زیادی را در کنار خود نگه میدارند. نگرانی در مورد احتمال از دست دادن چیزی یا کسی میتواند فرد را آزار دهد.
افکار جنسی ناخواسته: افکار یا تصورات جنسی ممنوعه یا نادرست، گرایشهای جنسی ممنوعه یا نادرست نسبت به دیگران، وسواسهای جنسی که شامل کودکان یا محارم میشود، وسواس درمورد رفتارهای جنسی تهاجمی نسبت به دیگران همگی از انواع وسواسهای فکری است.
وسواسهای مذهبی: نگرانی بیدلیل و مکرر از اهانت به خدا یا رفتار و گفتار کفرآمیز، نگرانی بیش از حد درمورد درست یا غلط بودن اخلاق و رفتار
سایر وسواسها: نگرانی در مورد بیمار شدن، افکار خرافی درمورد شانس، اعداد و از این قبیل نیز از جمله وسواسهای متداول است.
رفتارهای وسواسی متداول
فرد مبتلا به وسواس، مدام درگیر افکار آزار دهنده است و برای رهایی از آنها مجبور است اقداماتی را انجام دهد. خود بیمار نیز نسبت به اشتباه بودن بسیاری از رفتارهای خود آگاه است با این حال نمیتواند از این وضعیت خلاص شود.
شستشو: شستشوی اضافی دستها یا شستشو به روش خاص، حمام رفتن اضافی، مسواک زدن، به خود رسیدن، شستشوی بیش از حد لوازم و بخشهای خانه، انجام دادن کارهایی برای پیشگیری از برخورد با آلودگی
چک کردن: بررسی مداوم اینکه کارهای شما به دیگران آسیبی نرساند، بررسی مداوم اینکه کارهای شما به خودتان آسیبی نرساند، بررسی اینکه فاجعهای رخ ندهد، بررسی اینکه اشتباهی انجام نداده باشید، بررسی سلامت جسمانی خود
تکرار کردن: بازخوانی و بازنویسی، تکرار فعالیتهای روزمره مانند وارد و خارج اتاق شدن یا بلند شدن و نشستن روی صندلی، تکرار چندباره کارها مانند اینکه کاری را سه بار انجام دهید تا به صورت بینقص انجام شود.
وسواسهای فکری: مرور رویدادها برای جلوگیری از هرگونه آسیب به خود یا دیگران یا وقوع عواقب، دعا کردن برای پیشگیری از آسیب به خود یا دیگران، انجام یک کار در مدت طولانیتر برای انجام دادن آن به شیوهی بینقص، متوقف کردن یا انجام ندادن کارها
سایر وسواسها: چیدمان چند باره اشیا تا جایی به صورت مورد قبولی درآید، پرسیدن و صحبت کردن چند باره در مورد یک موضوع برای تاییدیه گرفتن، دوری از شرایطی که ممکن است وسواس را بیشتر کند.
چه افرادی مبتلا به اختلال وسواس میشوند؟
محدودیتی از لحاظ جنسیت و سن برای ابتلا به این بیماری وجود ندارد. در حدود یک درصد از افراد ممکن است به این بیماری مبتلا شوند. که در مورد کودکان این احتمال کمتر است.
هنوز علت قطعی ابتلا به این بیماری کشف نشده است اما پزشکان بر این باورند که تفاوتهای مغز و ژنها میتواند در ایجاد این اختلال مؤثر باشد. تحقیقاتی انجام شده که نشان میدهد رابطهای میان اختلال وسواس و ارتباط میان بخش جلوی مغز با قسمتهای داخلی آن وجود دارد. از آنجا که این بخشها از جریان سراتونین به عنوان هورمون پیام رسان استفاده میکنند، میزان زیاد و کنترل نشده این هورمون میتواند با این بیماری در ارتباط باشد.
مطالعات نشان داده که ژنها نیز میتوانند بهعنوان یکی از محرکهای ابتلا به این بیماری عمل کرده و آن را از طریق وراثت منتقل کنند. با این حال بنظر میرسد که دلایلی دیگری چون یک استرس یا بیماری در تکمیل آن مؤثر باشد. مطالعات، سهم وراثت در وسواسی که در کودکان به وجود میآید را بیشتر از وسواس بزرگسالان میداند.
نوعی از وسواس در کودکان وجود دارد که بهطور ناگهانی ظاهر شده و زندگی کودک را تحت تاثیر قرار میدهد. این نوع بیماری میتواند در پی یک اختلال عصبی ناشی از عفونتهای استرپتوکوکی در کودک ایجاد شود.
نحوه تشخیص اختلال وسواس
قبل از هرچیز باید بدانید که تشخیص قطعی ابتلا به این بیماری توسط افراد عادی امکانپذیر نیست و فقط یک بهترین روانشناس تهران قابل تشخیص است. پزشک برای تشخیص باید شناسایی کند که آیا بیمار دچار وسواس است؟ به دنبال وسواس رفتارهای اجباری انجام میدهد؟ و آیا این چرخه وسواس و اجبار از او زمان زیادی میگیرد و کارهای مهم و ضروری مثل کار و تحصیل را مختل کرده است؟ در صورت وجود این مسائل میتواند تشخیص دهد که بیمار دچار اختلال وسواس شده است.
درمان اختلال وسواس
برای درمان این اختلال عموماً روشهای غیر دارویی از جمله روش رفتار درمانی شناختی توصیه میشود. با این حال ممکن است بهترین روانپزشک تهران تشخیص دهد که مصرف برخی داروها از جمله بازدارندههای جذب سراتونین در کنار جلسات مشاوره میتواند به روند درمان کمک کند. از دیگر روشهای مؤثر در این بیماری، روش مواجهه و پیشگیری از پاسخ یا ERP است. در این روش سعی میشود بیمار را با مسائلی که نسبت به آنها وسواس دارد مواجهه کنند اما برای رهایی از آن بیمار نباید از روشهای اجباری خود استفاده کند تا به این شرایط عادت کند. برای این کار ابتدا لازم است کاملاً دقیق بدانیم که بیمار نسبت به چه مواردی وسواس دارد و برای مقابله با آن چه رفتارهای اجباری را انجام میدهد تا برای مواجه با آن برنامه مناسبی تهیه شود. برای استفاده از این روشها لازم است تا بیمار تحت معالجهی یک روانپزشک یا روانشناس متخصص باشد و به طور منظم با او دیدار داشته باشد تا جلسات را بهطور به هم پیوسته طی کنند.
در حدود ۷۰ درصد از بیماران مبتلا به اختلال وسواس با استفاده از روشها و داروهایی که از آنها صحبت کردیم به عنوان درمان اولیه توانسته اند پاسخ مناسبی دریافت کنند. اما درصورتی که این روشها نتیجه مطلوبی در پی نداشته باشد، روشهای جایگزین دیگری نیز بهعنوان راه حل بعدی وجود دارد.
همراهی با بیمار
درصورتی که یکی از نزدیکانتان مبتلا به اختلال وسواس شده است، برای همراهی با او در ابتدا سعی کنید از هرگونه رفتاری نقادانه و قضاوت دوری کنید. او را سرزنش نکنید و از توقع نداشته باشید بتواند به یکباره از رفتار خود دست بکشد. لازم است تاجای ممکن صبورانه برخورد کنید. در رفتارهای اجباری او همکاری و همراهی نکنید. صحبت کردن و ارتباط صحیح میتواند به شناخت بیماری کمک کند. در صورت امکان در مورد جنبههای رفتاری پوچ و بیدلیل این اختلال با هم شوخی کنید و بخندید. تبدیل مسئله به طنز میتواند به کاهش آن کمک کند اما حواستان باشد که او را مورد تمسخر قرار ندهید. و در کنار همه این کارها به او کمک کنید تا از یک پزشک متخصص کمک بگیرد.