همه ما در مراحلی از زندگی احساس سردرگمی میکنیم و نمیتوانیم سررشته کلاف در هم پیچیده مشکلات را بیابیم؛ حال آن که اغلب اوقات، تمامیگرههای موجود تنها با شناخت بهتر الگوهای رفتاری خودمان قابل گشایش هستند. در چنین شرایطی یک مشاور روانشناس میتواند بسیار کارآمد باشد. مشاوره روانشناسی یکی از شاخههای علم روانشناسی است که به تحلیل الگوهای رفتاری افراد و چگونگی حل مشکلات به کمک شناخت از ساختار ذهنی دلالت دارد و به افراد کمک میکند که با شناخت بهتر از خویش و یا نزدیکان و درک روشن و صحیح از مشکلات موجود، با راهکارهایی منطقی و ساده، مشکلات زندگی و اختلالات ذهنی خود را رفع نمایند. بسیاری از اختلالات ذهنی افراد که منجر به رفتارهای ناصحیح و بعضاً خطرناک در زندگی میشود، به کمک علم روانشناسی و بدون نیاز به دارو قابل درمان خواهد بود و این کاری است که مشاوره روانشناسی برای افراد انجام میدهد.
کلینیک روانشناسی طبیب
کلینیک روانشناسی طبیب واقع در کلینیک مغز و اعصاب طبیب تهران منطقه سعادت آباد سعی بر این دارند که بهترین کلینیک روانشناسی برای مراجعین باشند و از تبحر خویش برای ریشهیابی و برطرف نمودن مشکل شما عزیزان بهره ببرند. به روزترین و کارآمدترین روشهای رواندرمانی بزرگسالان و کودکان برای بازگشت به زندگی سالم، حفظ سلامت روان، ایجاد توانمندی در برقراری ارتباط موثر و توانایی سازگاری با محیط و گذر از شرایط سخت در این مرکز ارائه میگردد.
تعریف علم روانشناسی
«روانشناسی، پیشینهای بلند بالا اما تاریخچهای کوتاه دارد»؛ این جملهای است که هرمان ابینگ هاوس روانشناس معروف قرن نوزدهم میلادی درباره تاریخچه علم روانشناسی گفته و منظور او از این حرف، جاری بودن همیشگی اصول روانشناسی در مکاتب فلسفی کلاسیک از افلاطون و ارسطو گرفته تا هگل و شوپنهاور است. روانشناسی که در تمام تاریخ بخشی جدانشدنی از علم فسلفه بود، از قرن 19 میلادی و با همت انسان شناسانی همچون رادولف گوسلنیوس، ویلهلم وونت، هرمان ابینگ هاوس و چندی دیگر از دانشمندان، راه خود را از فلسفه جدا کرد و اصول و قواعد علمیتری برای شناخت انسان تدوین نمود.
جدا شدن علم روانشناسی از فلسفه، با فرآیندهای علمی همچون آزمایش و پژوهش آغاز شد و رفته رفته روشهای تحقیق، اصول مدون و ترازهای سنجش در این علم، به طور کلی از دیگر علوم مستقل شده و استانداردهای خاص خود را تدوین کردند. به شکلی که در کمتر از 2 قرن، علم روانشناسی به درختی تنومند با شاخههای اصلی و فرعی فراوان تبدیل شده و همین دو قرن مطالعه را میتوان به چندین مکتب علمی مختلف دسته بندی نمود.
درباره تعریف علم روانشناسی، طبیعتاً بسته به مکاتب فکری مختلف، میتوان تعاریف مختلفی نیز ارائه کرد؛ اما پذیرفته شدهترین تعریف در تمامی مجامع علمی این حوزه، تعریفی است که علم روان4شناسی را مطالعه علمی رفتار و فرآیندهای رفتاری میداند و منظور از فرآیندهای رفتاری در این تعریف، مفاهیمی همچون هوشیاری، احساسات، ادراک (آگاهی) ، اندیشه (تفکر) ، شخصیت، حافظه و… است. رفتارها در این تعریف واکنشهای قابل مشاهده و قابل ثبتی هستند که در برابر کنشها یا پدیدهها صورت میگیرند و فرآیندهای ذهنی نیز دادههایی غیر قابل مشاهده اما قابل اندازه گیری هستند که با کمک دادههای رفتاری و آزمایشات عصب-زیستشناسی اندازه گیری و ثبت میشوند.
برای درک بهتر علم روانشناسی و آشنایی با مفاهیم آن، بهتر است که سه رویکرد اصلی این علم را بشناسیم. در حقیقت این سه رویکرد، سه مکتب فکری یا سه دیدگاه مختلف هستند که هر یک ذهن انسان را از دریچهای مورد کاوش قرار میدهند و با وجود تمامی اشتراکات موجود، رویکردهای مختلفی نسبت به مفاهیم مشترک داشته و روشهای رواندرمانی متفاوتی را ارائه میکنند.
- روانشناسی ساختارگرایی
روانشناسی بر مبنای ساختارگرایی یا Constructivism یکی از مکاتب اصلی روانشناسی است که در اواخر قرن 19 میلادی و با تلاشهای ویلهلم وونت و ادوارد بردفورد تیچنر پایه گذاری شد و همچنان در حال توسعه و گسترش است. این دیدگاه در روانشناسی، تاکید بر ذهن ساختارگرا دارد و در تلاش است تصویری که ذهن انسان از جهان خارجی خود میسازد مورد مطالعه قرار دهد. روانشناسان ساختارگرا با شکست یا تجزیه جزء به جزء ساختارهای موجود در فرایندهای ذهنی، تلاش در شناخت هر یک و توجیه رفتارهای انسانی در شرایط مختلف دارند.
- روانشناسی کارکردگرایی
دانشمندانی مانند ویلیام جیمز، جان دیویی و هرمان ابینگ هاوس پایه گذاران علم روانشناسی بر مبنای کارکردگرایی یا Functionalism بودند که ذهن بشر و فرایندهای رفتاری را بر اساس کارکرد آنها و با در نظر گرفتن تفاوتهای بنیادی میان افراد مورد مطالعه قرار میدادند. بر اساس روانشناسی کارکردگرایانه، میتوان به جای تمرکز بر اجزای هوشیاری در مغز، به اهداف آنها متمرکز بود و روان انسان را بر اساس کمکی که برای بقا میکند، مورد بررسی قرار داد.
- روانشناسی رفتارگرایی
مکتب یا دیدگاه دیگری که در روانشناسی وجود دارد، رفتارگرایی یا Behaviouralism است که توسط دانشمندانی مانند جان واتسون، ادوارد ثورندایک و بی.اف اسکینر پایه گذاری گردید و تمام تمرکز آن نه بر حالات درونی موجودات زنده، بلکه بر روی محرکهای خارجی یا واکنشهای آنان استوار است. بر اساس روانشناسی رفتارگرایانه، کافی است رفتار موجودات را در شرایط خاص و در برابر محرکهای خارجی مورد ارزیابی و مشاهده قرار دهیم تا هم بتوانیم به ساختار درونی آنها پی ببریم و هم بتوانیم الگوهای رفتاری آنها را ترسیم و تحلیل نماییم.
با آگاهی از این که الگوهای رفتاری انسان را میتوان از منظرهای مختلف مورد بررسی قرار داد، حال میتوانیم درک بهتری از آنچه یک روانشناس انجام میدهد داشته باشیم. بسیاری از ما گمان میکنیم که استفاده از روانشناس تنها برای کسانی است که دچار بیماری روانی هستند؛ حال آن که تمامی افراد مستقل از مشکلات کوچک یا بزرگی که در زندگی دارند، نیازمند شناخت الگوهای رفتاری خود بر اساس فرآیندهای ذهنی هستند و این کار برای آشنایی بیشتر افراد با خود و با هدف شناخت نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدها و همچنین درمان اختلالات احتمالی به کمک شناخت درمانی و رفتار درمانی انجام میپذیرد؛ اینجاست که نقش مشاوره روانشناسی پر رنگ خواهد شد.
مشاوره روانشناسی
مشاوره یا consultation یک تعامل هدفمند دو سویه بین مشاور و فرد مراجع است که در آن، مشکلات ذهنی و عینی فرد مراجع مورد بررسی قرار گرفته و راهکارهایی به وی ارائه میشود. در حقیقت فرد مراجع برای دریافت یک یا چند راهکار کاربردی و حل مشکلاتی که با آن دست و پنجه نرم میکند، میتواند به فردی که مشاور اطلاق میشود مراجعه کرده و در انتظار نتیجه باشد. مشاوره فرآیندی بر اساس اعتماد دو سویه است و تمامی آنچه در این فرآیند اتفاق میافتد، با پیش فرض وجود این اعتماد اتفاق خواهد افتاد. منظور از اعتماد دو سویه این است که فرد مراجع باید به حسن نیت و تخصص مشاور خود اعتماد داشته باشد و فرد مشاور نیز باید مبنای صحبتهای مراجع را بر اساس صداقت بداند. مشاوره میتواند در زمینههای مختلفی مانند تحصیل، شغل، روابط، روانشناسی و… صورت بگیرد که در اینجا مقصود ما مشاوره روانشناسی است.
آنچه در مشاوره روانشناسی یاCounseling Psychology اتفاق میافتد، تحلیل رفتار و فرآیندهای ذهنی است که منجر به ایجاد الگوهای رفتاری میشود. در حقیقت فرد روانشناس باید با طرح پرسشهایی هوشمندانه جهت جمع آوری داده و استفاده از تکنیکهای روانشناسی نسبت به شناخت مراجع خود اقدام کند و ضمن شناخت تیپ شخصیتی و الگوی رفتاری وی، در خلل گفتگو و طرح مشکل از سوی مراجع، راهکارهایی فراخور وضعیت موجود ارائه دهد.
شناخت الگوهای ذهنی فرد مراجع میتواند کاری دشوار و بسیار تخصصی قلمداد شود؛ چرا که اغلب مراجعان در نخستین و حتی دومین جلسه مشاوره نمیتوانند آنچنان احساس راحتی کند که تمامیگرههای ذهنی و اشتباهات گذشته خود را بیپرده با مشاور در میان بگذارد و این باعث میشود که کار مشاور برای شناخت فرد مراجه دشوارتر شود. اغلب مشاوران در جلسات اول سعی میکنند در کنار صحبتهای مطرح شده، به زبان بدن، لحن گفتگو (آوای کلام فرد مراجع) و دیگر دستاویزهای این چنینی توجه کنند و از این طرق به شناخت بهتر و بیشتر برسند.
در مشاوره روانشناسی اصلی وجود دارد که ریشه همه مشکلات زندگی فرد را در ذهن مراجع میپندارد و سعی در کشف آن ریشه دارد. مشاوره روانشناسی به هیچ عنوان به معنای حل مشکلات پیش پا افتاده نیست. مشاوران روانشناس معمولاً بجای حل مشکل سطحی سعی در یافتن ریشههای مشکل کرده و بهجای نصیحت کردن و یا قضاوت کردن، دلایل ریشهای بروز مشکل را واکاوی میکنند و راهکارهایی برای بهبود فرآیندهای ذهنی به وسیله شناخت درمانی و یا دیگر روشهای موجود ارائه خواهند کرد.
اصول مشاوره روانشناسی
مشاوره روانشناسی نیز بر اصولی مبتنی است که رعایت آنها پیش شرط اصلی موفقیت در این کار خواهد بود. روانشناسانی که اقدام به مشاوره میکنند، باید سعی کنند عاداتی را در خود خلق و تقویت نمایند که به آنها در رعایت اصول مشاوره کمک کند. مشاوری که نظرات شخصی خود را به مراجع خود اعمال کند و از او بخواهد که همانند وی رفتار نماید، به روشنی نمیتواند در جایگاه یک روانشناس به درستی عمل کند. همه میدانند که ساختار ذهنی و الگوهای رفتاری هر فرد با فرد دیگر متفاوت است؛ بنابراین یک مشاور روانشناس باید با صرف نظر از این که خود چگونه میاندیشد، سعی در شناخت مراجع خود کرده و بر اساس الگوهای ذهنی وی، راهکارهای کاربردی خود را ارائه دهد.
اما اصولی که مشاوره مبتنی بر آنهاست، کداماند؟ مهمترین این اصول عبارتند از:
ارتباط
اگر فرد مراجع نتواند ارتباط خوبی با مشاور خود بر قرار کند، صرف نظر از میزان تخصص و تجربه روانشناس، آن مشاوره موفق نخواهد بود. بنابراین نخستین اصل یک مشاوره موفق، برقراری یک ارتباط موثر است که روانشناسان میدانند چگونه آن را ایجاد نمایند تا فضا برای گفتگو فراهم شود.
اعتماد
مراجع تنها زمانی میتواند با صداقت تمام صحبت کند که نسبت به مشاور خود اعتماد کامل داشته باشد. وقتی درباره اعتماد صحبت میکنیم، منظورمان به طور دقیق آن است که مراجع نیاز دارد نسبت به اصل رازداری و همچنین عدم قضاوت مشاور اطمینان کامل داشته باشد. تنها در این صورت است که مراجعین تمام آنچه باید را بدون خودسانسوری ارائه خواهند کرد.
فصاحت بیان
از دیگر اصول مشاوره، داشتن بیانی بلیغ، شیوا و به دور از هر گونه کلام تخصصی است. مشاوران روانشناس این را میدانند که قرار نیست دانش علمی خود را به رخ مراجعین خود بکشند و برای توضیح مشکلات آنها از اصطلاحات تخصصی و بیانی پیچیده استفاده کنند. بیان یک مشاور باید ساده، روشن، شفاف، دارای ضرب آهنگ و آوای مناسب و صد البته عاری از هر گونه توضیح تخصصی باشد.
همدلی
کلیه مراجعین نیاز دارند که حتی برای لحظهای این احساس همدلی را از سوی مشاور خود دریافت کنند. این اصل در مشاوره روانشناسی فارغ از تطابق مشکل افراد با نظام ارزشی یا ذهنی روانشناسان است و تمامی مشاوران باید بتوانند برای موفقیت در کار خود، توانایی انتقال حس همدلی را در خود تقویت کنند.
درک متقابل
درک کردن از سوی مشاور و درک شدن از سوی مراجع، از دیگر اصول بسیار مهم یک مشاوره موفق است. در نقطه مقابل این اصل، مسئله قضاوت کردن و مورد قضاوت واقع شدن قرار دارد که در این حرفه به هیچ عنوان جایی ندارد. یک روانشناس باید بتواند مسائل و مشکلات مراجع خود را از منظری علمی درک کند و اجازه هیچ گونه برداشت شخصی نسبت به مسائل طرح شده به خود ندهد.
در نظرداشتن ویژگیهای اجتماعی-فرهنگی
این بسیار مهم است که هنگام ارائه مشاوره روانشناسی و در تمام فرآیند روانکاوی مراجعین، ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی را نیز در نظر داشته باشیم. یکی از اصول مهم مشاوره احترام به محدودیتهای اجتماعی-فرهنگی حاکم در هر سرزمین است و این مسئله در فرایند مشاوره بیش از هر زمان دیگری حائز اهمیت خواهد بود.
انواع شاخههای روانشناسی
وقتی صحبت از مشاوره به میان میآید، انواع مختلفی از آن در ذهن تداعی میشود. به عنوان مثال مشاوره تحصیلی، مشاوره شغلی، مشاوره زناشویی و خانواده، مشاوره پزشکی، مشاوره ورزشی، مشاوره فردی و کوچینگ و… اما آنچه در اینجا مطلوب ماست، مشاوره روانشناسی است که مفهومی گسترده داشته و به نوعی میتواند تمامی موارد فوق را زیر مجموعه خود قرار دهد. به همین خاطر برای شناخت انواع مشاورههای روانشناسی، بهتر است با انواع شاخههای روانشناسی آشنا شویم تا بدانیم که به عنوان مثال: یک مشاور روانشناس با تخصص روانشناسی زیستی، چه تفاوتی با یک مشاور روانشناس با تخصص بالینی دارد؟ به همین خاطر در اینجا به اصلیترین شاخههای روانشناسی اشاره خواهیم داشت.
- روانشناسی بالینی
روانشناسی بالینی که از جمله رایجترین و مشهورترین شاخههای علم روانشناسی است، تمرکز بیشتری بر روی شناسایی و درمان اختلالات روانی و بیماریهای روحی دارد. کسانی که تخصص روانشناسی بالینی دارند، توانایی بیشتری در تشخیص دقیق اختلالات روانی و بیماریهایی دارند که متوجه روان انسان میشود. همچنین ارائه راهکارهای علمی، گام به گام و تخصصی که مبتنی بر دارو نباشد نیز در فهرست وظایف این متخصصین خواهد بود.
- روانشناسی زیستی
روانشناسی زیستی شاخهای از علم روانشناسی است که در جستجوی علل بیماریهای روحی و روانی در بدن (به ویژه مغز) بوده و سعی در درمان اختلالات روانی با استفاده از ارتقای وضعیت سلامت جسمی فرد بیمار دارد. روانشناسی زیستی ممکن است برای درمان افراد از دارو، رژیم غذایی، ورزش و… و ترکیب آنها با روشهای مرسوم دیگر روانشناسی مانند شناخت درمانی کند.
- روانشناسی کودک
روانشناسان به خوبی دریافتهاند که فرآیندهای ذهنی منجر به الگوهای رفتاری در کودکان و بزرگسالان با یکدیگر بسیار متفاوت است. از این رو شاخهای مجزا از علم روانشناسی را پدید آوردهاند که روانشناسی کودک نام دارد و در آن به شناخت ساختار ذهنی، الگوهای رفتاری، اختلالات و بیماریهای روانی کودکان پرداخته میشود. همچنین این شاخه از روانشناسی بر روی اصول تربیتی و آموزشی کودک نیز تمرکز دارد و روشهای آموزش و پرورش کودکان را ارتقا میبخشد.
- روانشناسی افراد استثنائی
افراد دارای معلولیت ذهنی و یا سندورمهای خاص، الگوهای رفتاری و ساختار ذهنی متفاوتی از انسانهای عادی دارند. به همین خاطر شناخت بیماریها، اختلالات، نیازها و عواطف آنها نیاز به تخصص در شاخهای مجزا از علم روانشناسی تحت عنوان روانشناسی افراد استثنائی خواهد داشت.
- روانشناسی اجتماعی
روانشناسی اجتماعی تلاشی برای پرداختن به مسائل اجتماعی از دیدگاه روانشناسی است. در این شاخه از روانشناسی، ابعاد ذهنی و روانی اجتماع مورد بررسی قرار میگیرد و تمرکز از اختلالات شخصی به اختلالات اجتماعی سوق خواهد یافت. در روانشناسی اجتماعی بجای تعریف بیماریهای روانی فردی و تلاش برای درمان آنها، به تعریف بیماریهای اجتماعی و فراگیر، ریشههای آنها، شیوه شیوع آنها و همچنین راهکارهای درمانی اجتماعی پرداخته خواهد شد.
- روانشناسی جنایی
روانشناسی جنایی از دیگر شاخههای تخصصی روانشناسی است که در دادگاهها، مراکز پلیس و مواردی نظیر آن مورد برای شناخت مجرمان، بازجویی از متهمان، بررسی وضعیت روانی مجرمان و دلایل وقوع جرم استفاده میشود و اهداف امنیتی و نظامی را در پی دارد. به همین خاطر این شاخه از علم روانشناسی نه تنها فراگیر نیست؛ بلکه حتی بسیاری از وجود آن نیز ناآگاه هستند.
- روانشناسی صنعتی
روانشناسی صنعتی حوزهای از روانشناسی است که به کمک تجارتها و صنایع آماده و به آنها در توسعه و رشد سازمان کمک میکند. روانشناسی صنعتی تمرکز ویژهای به افزایش بهرهوری نیروی انسانی از طریق به کارگیری روشهای علمی و اصولی استخدام، کارگزینی و افزایش انگیزه نیروی کار دارد و به مدیران صنایع کمک میکند که بیشترین استفاده ممکن را از ظرفیتهای انسانی سازمان خود داشته باشند.
در تمامی 7 شاخه نامبرده به صورت تخصصی میتواند مشاوره روانشناسی انجام پذیرد و روانشناسان هر حوزه به طور تخصصی میتوانند به مراجعین خود مشاوره دهند. با مطالعه این 7 شاخه یقیناً در خواهید یافت که مشاوره روانشناسی تا چه حد میتواند گسترده و بیمرز باشد. البته که همینطور هم هست بیش از این زمانی به یقین خواهید رسید که بدانید هر یک از این هفت شاخه خود به زیرشاخههای تخصصی بیشتری تقسیم میشوند و میتوانند گستردهتر و دقیقتر از این نیز باشند.
جمع بندی و نتیجه گیری
مشاوره روانشناسی تعاملی دو سویه بین مشاور و فرد مراجع است که با هدف بررسی و تحلیل مشکلات فردی یا اجتماعی مراجع، درک ریشه مشکلات و ارائه راهکارهای علمی و تخصصی در جهت بهبود مسئله و یا رفع آن انجام میگیرد. مشاوره روانشناسی میتواند در هر 7 شاخه اصلی روانشناسی که در این مطلب به آنها اشاره شد انجام بگیرد و در صورت احساس نیاز به مشاوره بهتر است که به سراغ یک روانشناس متخصص در حوزه مورد نیاز خود بروید.